اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شؤم

نویسه گردانی: ŠWM
شؤم . [ ش ُءْم ْ ] (ع اِمص ) ضد برکت . (از اقرب الموارد). بدفالی . || (ص ) بدفال . نقیض یمن . یقال : رجل شؤم . (منتهی الارب ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
شوم اختری . [ اَ ت َ ] (حامص مرکب ) بداختری . بدبختی .
شوم داشتن . [ ت َ ](مص مرکب ) نحس حساب کردن . نامبارک و بدیمن شمردن .
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.