شونیز
نویسه گردانی:
ŠWNYZ
شونیز.(اِخ ) گورستانی است به بغداد. (از انساب سمعانی ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۳ ثانیه
شونیز. (اِ) سیاه دانه را گویند و به عربی حبةالسودا خوانند و آن تخمی باشد که بر روی خمیر نان پاشند. (برهان ). مرادف شنیز و شونیز معرب آن . (ر...
شونیز. (اِ) شومیز. شومِز. زمین شیارکرده . (برهان ). شومیز. (جهانگیری ). رجوع به شومیزشود. || برزیگر و زراعت کننده . (برهان ).