گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شوی کردن نویسه گردانی: ŠWY KRDN شوی کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شوهر گرفتن . در حباله ٔ نکاح مردی درآمدن . تزوج . (المصادر زوزنی ) : زنان را بود شوی کردن هنربر شوی زن به که نزد پدر.اسدی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی سنگ شوی کردن سنگ شوی کردن . [ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ریگ شوی کردن . شستن دانه ای را به آب چنانکه سنگ و ریگ آن ته نشین شود: سنگ شوی کردن خاکشی . رجوع... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود