اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شوی کش

نویسه گردانی: ŠWY KŠ
شوی کش . [ ک ُ ] (نف مرکب ) کشنده ٔ شوی . شوی کشنده . شوهرکش . || کنایه از دنیا :
فژه ۞ گنده پیری است شوریده هش
بداندیش فرزند و هم شوی کش .

اسدی .


دانش بجوی اگرت نبرد از راه
این گنده پیر شوی کش رعنا.

ناصرخسرو.


این شوی کش سلیطه هر روزی
بنگر که چگونه روی بنگارد.

ناصرخسرو.


این زال شوی کش چو تو بس دیده ست
از وی بشوی دست زناشوئی .

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.