شهاب
نویسه گردانی:
ŠHAB
شهاب . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن نظام . او راست : شرحی بر معمیات حسین بن محمد شیرازی . (از کشف الظنون ).
واژه های همانند
۲۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به احمد معروف به زورق مغربی شود.
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به احمد سمرقندی شود.
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ )رجوع به احمد شهاب الدین بن المؤید السمرقندی شود.
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به احمد عطار شود.
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به احمد عینی شود.
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) لقب احمد ناصر هفدهمین از ممالیک بحری از سال 742 تا 743 هَ . ق . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به طبقات سلاطین...
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به احمد ناصر شهاب الدین شود.
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) نام امیر شهاب الدین سنگان ، امیر سنگان که در برابر رکن الدین محمود شکست خورد و منهزم گردید. (تاریخ سیستان...
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) لقب ادیب صابر ترمدی . رجوع به ادیب صابر شود.
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به اسحاق خوافی شود.