شهاب
نویسه گردانی:
ŠHAB
شهاب . [ ش ِ ] (اِخ ) ابن نظام . او راست : شرحی بر معمیات حسین بن محمد شیرازی . (از کشف الظنون ).
واژه های همانند
۲۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۴ ثانیه
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به شاه جهان شهاب الدین شود.
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) لقب حیص بیص سعدبن محمد... رجوع به حیص بیص ... شود.
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به صائغ حکیم شهاب الدین ... شود.
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به عبدالرحمن بن اسماعیل دمشقی و ابوشامة شود.
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) لقب عبداﷲبن لطف اﷲبن عبدالرشید الخوافی مدعو به حافظ ابرو. رجوع به حافظ ابرو شود.
شهاب الدین . [ ش ِبُدْ دی ] (اِخ ) لقب عبداﷲ فامی بنا به گفته ٔ خوندمیر معاصر و مداح سلطان عزالدین عمر میرغنی (جد پادشاهان کرت ) بوده است . ...
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به (شاه ...) علی ابورجاء غزنوی شود.
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به علی شهاب الدین شاه شود.
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به عمربن محمدبن نصربن قاسم سهروردی شود.
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به عمر شاه شهاب الدین شود.