شهاب الدین
نویسه گردانی:
ŠHAB ʼLDYN
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) نام ابن طیبوغا از اهل قاهره متوفی بسال 850 هَ . ق . از علماء ریاضی است که کتاب «خلاصة الاقوال فی معرفة وقت رؤیةالهلال » از اوست . این کتاب در لیدن و اکسفورد و کتابخانه ٔ خدیویه موجود است . از شهاب الدین چند جلد کتاب دیگر نیز در هندسه و هیئت و نجوم و زیجات باقی مانده که اغلب در کتابخانه ٔ خدیویه ٔ مصر موجود می باشد. رجوع به کشف الظنون و گاهنامه شود.
واژه های همانند
۱۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
شهاب الدین . [ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) عوفی کنیه ٔ وی را ابوالحسن و نام او را طلحه یاد کرده او را از مردم مرو دانسته و لطف طبع و دیگر فضائل وی...
شیخ شهاب الدین . [ ش َ ش ِ بُدْ دی ] (اِخ ) رجوع به سهروردی ، یحیی بن حبش شود.
شهاب الدین مصری . [ ش ِ بُدْ دی ن ِ م ِ ] (اِخ ) معروف به رجب حنبلی . او راست : معجم الشیوخ . (از کشف الظنون ).
شهاب الدین غوری . [ ش ِ بُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) رجوع به شهاب الدین معزالدین محمدبن بهاءالدین شود.
شهاب الدین محمود. [ ش ِ بُدْ دی م َ ] (اِخ ) چهارمین از اتابکان آل بوری دمشق از 529 تا 533 هَ . ق . (یادداشت مؤلف ).
شهاب الدین مسعود. [ ش ِ بُدْ دی م َ ] (اِخ ) حاجب کبیر سلطان تکش خان بود. رجوع به حبیب السیر چ تهران ج 1 ص 434 شود.
شهاب الدین مسعود. [ ش ِ بُدْ دی م َ ] (اِخ ) از ارکان دربار سلطان شاه بن ایل ارسلان و حاجب بزرگ وی بود. رجوع به حبیب السیر چ تهران ج 1 ص ...
شهاب الدین حامدی . [ ش ِ بُدْ دی ن ِ م ِ ] (اِخ ) وزیر سلیمان شاه بن محمدبن مسعودبن ملکشاه . (حبیب السیر چ تهران ص 386).
شهاب الدین حناوی . [ ش ِ بُدْدی ن ِ ح َن ْ نا ] (اِخ ) معروف به شیخ امام سخاوی . اوراست : المقدمة الحناویة، در نحو. (از کشف الظنون ).
شهاب الدین غرناطی . [ ش ِ بُدْدی ن ِ غ َ ] (اِخ ) وی «سلاح المؤمن » تألیف محمدبن محمدبن علی همام را مختصر کرده است . (از کشف الظنون ).