گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شه پیل نویسه گردانی: ŠH PYL شه پیل . [ ش َه ْ ] (اِ مرکب ) مخفف شاه پیل . شاه فیلان . فیل بزرگ . (فرهنگ فارسی معین ) : پیل در گل مانده را شه پیل باید تا کشد. ؟ (از مجموعه ٔ مختصر امثال ).|| به اصطلاح شطرنج ، رخی که در قلعه باشد. (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود