شهر
نویسه گردانی:
ŠHR
شهر. [ ش َ ] (اِخ ) ابن باذان . حاکم صنعاست . (حبیب السیر چ طهران ص 154).
واژه های همانند
۱۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
شحر. [ ش َ / ش ِ ] ۞ (اِخ ) ساحلی است میان عمان و عدن . (از منتهی الارب ). ساحل یمن . (از اقرب الموارد). شهری است (به عربستان ) بر کران در...
بنات شحر. [ب َ ت ُ ش ِ ] (ع اِ مرکب ) اسبان نجیبی که به ناحیه ای بنام شحر بنزدیک حضرموت منسوب هستند. (از المرصع).
در زبان کردی به معنی مبارز است