اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شهرآشوب

نویسه گردانی: ŠHRʼAŠWB
شهرآشوب . [ ش َ ] (اِخ ) رجوع به ابن شهرآشوب شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
شهرآشوب . [ ش َ ] (نف مرکب ) آشوبنده ٔ شهر. (یادداشت مؤلف ) (ناظم الاطباء). که شهر را به آشوب و فتنه و فساد کشد. || کسی که در حسن و جمال ،...
شهرآشوب . [ ش َ ] (اِخ ) نام یکی از دهات سدن رستاق مازندران . (ترجمه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 168).
شهرآشوب. [ ش َ ] (نف مرکب ) (اِ مرکب ) یکی از انواع شعر فارسی است و تعریفی که فرهنگ نویسان از آن کرده اندچنین است : مدح و ذمی که شعرا اهل شهر را کنند....
ابن شهرآشوب . [ اِ ن ُ ش َ ] (اِخ ) رشیدالدین شمس الاسلام ابوعبداﷲ محمدبن علی بن شهرآشوب بن ابی نصر سروی مازندرانی . وفات شب جمعه 22 شعبان س...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.