اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شهر به هم زدن

نویسه گردانی: ŠHR BH HM ZDN
شهر به هم زدن . [ ش َ ب ِ هََ زَ دَ ] (مص مرکب ) خراب و پریشان کردن شهر.(آنندراج ). فتنه و شورش افکندن در شهر :
تا چشم بر هم میزنی افتاده هر سو کشته ای
شهری بهم برمیزند هر جنبش مژگان تو.

باقر کاشی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.