اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شه کردن

نویسه گردانی: ŠH KRDN
شه کردن . [ ش َه ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) این ترکیب در شعر زیر از مسعودسعد آمده است به معنی کیش کردن و گفتن «شه » یا «شه شه » :
بشاه او مرا دشمن اندرسپرد
نکو دید خود را و ابله نبود
که او آب و باد مرادر جهان
همه ساله جز خاک و جز کَه نبود
موجه شمرد او حدیث مرا
به ایزد که هرگز موجه نبود
چو شطرنج بازان وغائی نکرد
مرا گفت هین شه کن و شه نبود.

؟


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
شه باش کردن . [ ش َه ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نثار کردن سکه یا نقل بر سر داماد و عروس . شاباش کردن . نثار کردن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.