گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شیتان نویسه گردانی: ŠYTAN شیتان .[ ش َ ] ۞ (ع اِ) گروه اندک از ملخ و جز آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۰ ثانیه واژه معنی شیطان خیالی شیطان خیالی . [ ش َ / ش ِ ] (حامص مرکب ) صفت شیطان خیال . سؤظن . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شیطان خیال شود. شیطان زیتون شیطان زیتون . [ ش َ / ش ِ زَ/ زِ ] (اِ مرکب ) نامی است که در لاهیجان به زن زلخت دهند. زیتون تلخ . شیشان . (یادداشت مؤلف ). رجوع به مترادفات... شیطان پرستی این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. شیطان الطاق شیطان الطاق . [ ش َ نُطْ طا ] (اِخ ) لقبی به تعریض محمدبن نعمان امامی را که در قلعه ٔ طبرستان ساکن بوده و اهل سنت او را بدین لقب میخواند... شیطان بازار شیطان بازار. [ ش َ ] (اِخ ) شیطانه بازار. نام بازاری به تفلیس . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شیطانه بازار شود. کلاه شیطان کلاه شیطان . [ ک ُ هَِ ش َ / ش ِ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) قسمی قارچ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کلاه دیو و کلاه دیوان شود. لعاب شیطان لعاب شیطان . [ ل ُ ب ِ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سَهام .لعاب شمس . تار عنکبوت مانندی در هوای گرم : و در میان بیابانی که آب جز لعاب شیط... تساویل شیطان این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. استفزاز شیطان این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. شیطان بن زهیر شیطان بن زهیر. [ ش َ ن ُ ن ُ زُ هََ ] (اِخ ) ابن کلاب بن ربیعة. جدی جاهلی است . اولاد او بطنی از حنظله ، از تمیم ، از عدنانیه هستند. و ابن حزم ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود