اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شیخ

نویسه گردانی: ŠYḴ
شیخ . [ ش َ ] (اِخ ) ابن احمد اول ابن محمد اول .ششمین از شرفای حسنی مراکش از سال 1012 تا 1016 هَ . ق . با برادران خود ابوفارس و زیدان کشاکش داشت . رجوع به طبقات سلاطین لین پول و فرهنگ فارسی معین شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) رجوع به احمدبن جریر شود.
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) لقب اسعدبن محمدبن اسماعیل بن شیخ الاسلام . او راست : تخمیس قصیدة الهمزیة بوصیری . (از کشف الظنون ).
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ] (اِخ ) لقب ابن تیمیه . (از دایرةالمعارف اسلامی ).
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) لقب ابن القیم جوزی . (از دایرةالمعارف اسلامی ).
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) رجوع به ابوالحسن شیخ الاسلام هکاری و علی بن احمد... شود.
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْاِ ] (اِخ ) رجوع به عبداﷲبن محمدبن علی هروی شود.
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) لقب ابومحمد عبدالرحمن بن علی دیبع شیبانی عبدری . رجوع به شیبانی عبدالرحمن ... شود.
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) یا شیخ الاسلام خراسان . لقب اسماعیل بن عبدالرحمن فقیه بزرگ شافعی که در قرن پنجم هجری در خراسان میزیست...
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ] (اِخ ) لقب امام محمد غزالی . رجوع به غزالی شود.
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) مقتول . رجوع به احمد تفتازانی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.