شیخ
نویسه گردانی:
ŠYḴ
شیخ . [ ش َ ] (اِخ ) ابن لال احمدبن علی همدانی شافعی (متوفی 398 هَ . ق .) او راست : معجم الصحابه . (از کشف الظنون ). و نیز رجوع به احمدبن علی همدانی شود.
واژه های همانند
۲۸۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
شیخ عمیرة. [ ش َ ع ُ م َ رَ ] (اِخ ) رجوع به احمد براسی شود.
شیخ علیخان . [ ش َ ع َ ] (اِخ ) نام محلی کنار راه بروجرد و خرم آباد میان سگوند اکبرخانی و هولاندشت در 523600 گزی تهران . (یادداشت مؤلف ) (از ...
شیخ نظامی . [ ش َ ن ِ ] (اِخ ) رجوع به نظامی گنجوی شود.
شیخ مقتول . [ ش َ خ ِ م َ ] (اِخ ) لقبی است سهروردی یحیی بن حبش را. رجوع به سهروردی ... شود.
شیخ مؤید. [ ش َ م ُ ءَی ْ ی ِ ] (اِخ ) ششمین از ممالیک برجی . حکومت از سال 815 هَ . ق . تا 824 هَ . ق . (یادداشت مؤلف ). و نیز رجوع به طبقات...
شیخ مرتضی . [ ش َ م ُ ت َ ضا ] (اِخ ) شیخ انصاری . رجوع به انصاری ، شیخ مرتضی بن محمدامیر شوشتری شود.
شیخ مصطفی . [ ش َ م ُ طَ فا ] (اِخ ) دهی از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور است و 184 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ...
شیخ محمدلو. [ ش َ م ُ ح َ م ْ م َ ] (اِخ )دهی از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان خیاو است و 160 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4...
شیخ محمود. [ ش َ م َ ] (اِخ ) رجوع به شبستری (محمود) شود.
شیخ محمود. [ ش َ م َ ] (اِخ ) رجوع به محمد عبده شود.