شیخ الاسلام
نویسه گردانی:
ŠYḴ ʼLASLAM
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (ع اِ مرکب ) لقبی است که در نیمه ٔ دوم قرن چهارم هجری بر علما و شیوخ متصوفه اطلاق می شده و در اوائل عهد ممالیک در مصر و شام از القاب تشریفاتی بود نه از القاب رسمی اما پس از آنکه این لقب بر مفتی اعظم عثمانی اطلاق گردید ارج و منزلتی یافت و جنبه ٔ رسمی پیدا نمود، و در قرن هفتم هجری این لقب بر مفتیان متنفذ نیز اطلاق می شد و در ایران بزمان صفویان به کسانی که در رأس قوه ٔ قضائیه قرار داشتند و از طرف صدراعظم منصوب می شده اند اطلاق میگردید. (از دائرةالمعارف اسلامی ). || لقب رئیس مفتیان و قضات دولت عثمانی که او را سلطان تعیین می کرد. (یادداشت مؤلف ).
واژه های همانند
۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) لقب شیخ احمد جامی . رجوع به احمدبن ابی الحسن بن محمد... شود.
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) لقب خواجه عبداﷲ انصاری . رجوع به خواجه عبداﷲ شود.
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) رجوع به عبدالقادربن ابی صالح پشتبری گیلانی شود.
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) لقب شهیدی هروی . او راست : الرسالة الحمویة. (از کشف الظنون ). رجوع به احمدبن یحیی بن سعدالدین مسع-ود ش-و...
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) رجوع به زکی الدین بن احمد اللوهوری شود.
شیخ الاسلام . [ ش َخُل ْ اِ ] (اِخ ) رجوع به احمدبن محمدبن صاعد شود.
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) رجوع به احمدبن جریر شود.
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) لقب اسعدبن محمدبن اسماعیل بن شیخ الاسلام . او راست : تخمیس قصیدة الهمزیة بوصیری . (از کشف الظنون ).
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ] (اِخ ) لقب ابن تیمیه . (از دایرةالمعارف اسلامی ).
شیخ الاسلام . [ ش َ خُل ْ اِ ] (اِخ ) لقب ابن القیم جوزی . (از دایرةالمعارف اسلامی ).