اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شیر

نویسه گردانی: ŠYR
شیر. (اِخ ) نام عام امرای لباده . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۷ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۲ ثانیه
جام شیرو می . [ م ِ رُ م َ / م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پیاله ای که پر از آب کوثر باشد. || آب و دهان معشوق . || کلامی باشد که شیرین ب...
شیر و خورشید سرخ . [ رُ خوَرْ / خُرْ دِ س ُ ](اِخ ) سازمانی خیریه در ایران قبل از انقلاب اسلامی ، وابسته به صلیب سرخ جهانی که بجای علامت ...
شیر نا پاک خورده. انسان پست فطرت، انسانی که پایبند به اصول و عقاید انسانی نیست، انسان ناجوانمرد. خوردن شیر نا پاک در اینجا اشاره به آن می نماید که دون...
جبهه ٔ شیر خاریدن . [ ج َ هََ / هَِ ی ِ دَ ] (مص مرکب ) کنایه است از کمال قوت و دلاوری . (آنندراج ) : در کف عشقیم عاجز ورنه در میدان رزم شیرم...
جام پر از شیر و می . [ م ِ پ ُ اَ رُ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) پیاله ٔ بلور و حلبی و مانند آن . (آنندراج ). || کنایه از پیاله ٔ پر از آب کوثر باشد....
گنجه ٔ شیر عبدالخانی . [ گ َ ج ِ ی ِ ع َ دُل ْ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان درزآب بخش حومه ٔ ارداک شهرستان مشهد که در 31هزارگزی شمال باختری ...
شیر کوهی (به انگلیسی: Cougar) و (نام علمی: Puma concolor) گونه‌ای گربه‌سان بزرگ از زیرخانواده گربه‌ایان کوچک و بومی قاره آمریکا است. زیستگاه این جانور...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.