اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شیرازه زدن

نویسه گردانی: ŠYRʼZH ZDN
شیرازه زدن . [ زَ / زِ زَ دَ ] (مص مرکب ) شیرازه بستن . ته بندی کتاب و دفتر و جز آن . (یادداشت مؤلف ) :
دفتر گل را فلک کرد به شنگرف رنگ
زرین شیرازه زد هر ورقی را جلا.

خاقانی .


مکن گویا به عرض مدعا یا رب زبانم را
ز خاموشی بزن شیرازه اوراق فغانم را.

معزفطرت (از آنندراج ).


رجوع به شیرازه بستن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.