اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شیر دادن

نویسه گردانی: ŠYR DʼDN
شیر دادن . [ دَ ] (مص مرکب ) شیر خورانیدن به بچه . شیر خورانیدن مادر یا دایه با پستان یا پستانک بچه را. ارضاع . رضاع . (یادداشت مؤلف ). املاج . لبان . (منتهی الارب ). تمهیق . (دهار)(تاج المصادر بیهقی ). ارضاع : ملح ؛ شیر دادن کسی را.(تاج المصادر بیهقی ). ملاح ؛ شیر دادن کودک را با کودک دیگر. (منتهی الارب ). ارغاث . (المصادر زوزنی ) (یادداشت مؤلف ) (تاج المصادر بیهقی ). املاج ؛ شیر دادن بچه . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ) :
چنان است دادش که روباه پیر
نهد بچه را تا دهد شیر شیر.

اسدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.