اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شیرفهم کردن

نویسه گردانی: ŠYRFHM KRDN
شیرفهم کردن . [ ف َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، جزٔبجزء توضیح دادن و روشن ساختن موضوع . به مزاح ، بجای خرفهم کردن . به کنایه ، خرفهم کردن . (یادداشت مؤلف ). فهماندن با رنج و زحمت (به معنی خرفهم کردن ، منتهی به لسان مؤدب تر): «پس از دو ساعت گفتگومطلب را به او شیرفهم کردم ». (فرهنگ فارسی معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.