شیروانی
نویسه گردانی:
ŠYRWʼNY
شیروانی . [ شیرْ ] (حامص مرکب ) شغل شیروان . شیربانی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شیروان شود.
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
حسین شیروانی . [ ح ُس َ ن ِ شیر ] (اِخ ) رجوع به ذوالفقار شیروانی شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
تمکین شیروانی . [ ت َ ن ِ ] (اِخ ) حاج زین العابدین بن ملا اسکندر شیروانی بسال 1193 هَ . ق . در شماخی متولد شد و در آنجا به تحصیل پرداخت و به...
ذوالفقار شیروانی . [ذُل ْ ف َ رِ شیر ] (اِخ ) سیدی است فاضل و کامل و معاصر حکیم خاقانی شروانی و فلکی شروانی و جمال الدین اصفهانی . ظهورش در...
قاضی ابن سیمکه ٔ شیروانی . [ اِ ن ُ ک َ ی ِ شیر ] (اِخ ) احمدبن علی بن احمد. از فاضلان و ادیبان و شاعران است . صاحب تلخیص الاثار ضمن ترجمه ٔ ...