اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شیرین بیان

نویسه گردانی: ŠYRYN BYAN
شیرین بیان . [ ریم ْ ب َ ] (ص مرکب ) که بیانی شیرین دارد. که خوش و دلنشین تکلم کند. آنکه بیانی شیرین و گیرا دارد. (از یادداشت مؤلف ). || شیرین بیان ؛ (اِ مرکب ) مقلوب بیان شیرین . (یادداشت مؤلف ). سخن مطبوع و گیرا و مؤثر.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
شیرین بیان . [ ریم ْ ب َ ] (اِ مرکب ) ریشه ٔ دوایی که به تازی اصل السوس گویند. (ناظم الاطباء). سوس . دارهرم . غلوخزیا. غلوقزیا. عودالسوس . قلوقی...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.