گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شیرین سوار نویسه گردانی: ŠYRYN SWʼR شیرین سوار. [ س َ ] (ص مرکب ) سوار با حرکات شیرین . سوار شیرین خرام . (از آنندراج ) : شیرین سوار من چه خبر دارد از جهان مسکین کسی که بیندش از دور در جهان .میرخسرو (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود