اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شیرین کلام

نویسه گردانی: ŠYRYN KLAM
شیرین کلام . [ ک َ ] (ص مرکب ) شیرین گفتار. شیرین زبان . (ناظم الاطباء). شیرین سخن .خوش بیان . شیرین بیان . (یادداشت مؤلف ). شیرین گزار. شیرین گفتار. (آنندراج ). رجوع به مترادفات کلمه شود.
- شیرین کلام شدن ؛ شیرین سخن گشتن . شیرین گفتار شدن :
از من به عشق روی تو می زاید این سخن
طوطی شکر شکست که شیرین کلام شد.

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.