شیرین کلام . [ ک َ ] (ص مرکب ) شیرین گفتار. شیرین زبان . (ناظم الاطباء). شیرین سخن .خوش بیان . شیرین بیان . (یادداشت مؤلف ). شیرین گزار. شیرین گفتار. (آنندراج ). رجوع به مترادفات کلمه شود.
- شیرین کلام شدن ؛ شیرین سخن گشتن . شیرین گفتار شدن
: از من به عشق روی تو می زاید این سخن
طوطی شکر شکست که شیرین کلام شد.
سعدی .