اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شیشه جان

نویسه گردانی: ŠYŠH JAN
شیشه جان . [ شی ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) مقابل سنگ جان . کنایه از نازک مزاج . (آنندراج ). آنکه بسیار احتیاط سلامت و جان خویش کند. (امثال و حکم دهخدا) :
تاجر ترسنده طبع شیشه جان
در طلب نی سود بیند نه زیان .

مولوی .


هر شیشه جان خزینه ٔ اسرار عشق نیست
ناموس شیشه ای است که در بار عشق نیست .

صائب تبریزی (از آنندراج ).


رجوع به شیشه دل شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.