اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

شیفته کردن

نویسه گردانی: ŠYFTH KRDN
شیفته کردن . [ ت َ / ت ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) عاشق و شیدا کردن . دل بردن و آشفته ساختن :
خلق را بر تو چنین شیفته احسان تو کرد
تا تو باشی دل تو سیر مباداز احسان .

فرخی .


شیفته کرد مرا عشق و ولای تو چنین
شایدم هرچه به من عشق و ولای تو کند.

منوچهری .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.