گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شیفته گشتن نویسه گردانی: ŠYFTH GŠTN شیفته گشتن . [ ت َ / ت ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) شیفته گردیدن . شیفته شدن . عاشق گشتن . دل دادن . (یادداشت مؤلف ): هیم ، هیمان ؛ شیفته گشتن به عشق . (دهار) : نوبه نو شیفته گردم چو به من نوبه نو پیک خیالش برسد.خاقانی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود