گفتگو درباره واژه گزارش تخلف شیفته وار نویسه گردانی: ŠYFTH WʼR شیفته وار. [ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) دیوانه وار. (یادداشت مؤلف ) : مطربان بینم گریان و ده انگشت گزان رودها بر سر و بر روی زده شیفته وار. فرخی .برفت یار من و من نژند و شیفته واربه باغ رفتم با درد و داغ رفتن یار.فرخی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود