شیلان کشیدن . [ ک َ
/ ک ِ دَ] (مص مرکب ) اطعمه ٔ فراوان فراهم کردن دعوت عده ٔ کثیر یا عام را. عده ٔ کثیری را اطعام کردن . (یادداشت مؤلف ). گستردن سفره ٔ طعام . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). تکلف بسیار در مهمانی کردن . به مناسبت امور خیری از قبیل عروسی یا جشن و سروری نظیر ختنه سوران و ولیمه ٔ حج و نظایر آن با تشریفات بسیار از مهمانان پذیرائی کردن و مجلسی بسیار آراسته و باتکلف ساختن . (فرهنگ لغات عامیانه ). || صورت قابهای طعام را کشیدن . (آنندراج ) (ناظم الاطباء)
: گر مسرفی به رنگ مصور ندیده است
بر طاق خانه اش زده شیلان کشیده است .
۞ سلیم (از آنندراج ).
|| استفاده ٔ تام از مال و نعمتی کردن . (فرهنگ فارسی معین ).