اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صاحب خرد

نویسه گردانی: ṢAḤB ḴRD
صاحب خرد. [ ح ِ خ ِ رَ ] (ص مرکب ) عاقل . خردمند. دانا :
شگفتی فروماند صاحب خرد
که نه آدمی بود و نه دام و دد.

نظامی .


به است از دد انسان صاحب خرد
نه آنسان که در مردم افتد چو دد.

سعدی (بوستان ).


جوانمرد و صاحب خرد دیدمش
به مردانگی فوق خود دیدمش .

سعدی (بوستان ).


بد اندر حق مردم نیک و بد
مگو ای جوان مرد صاحب خرد.

سعدی (بوستان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.