صاحب درب . [ ح ِ دَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) ظاهراً بمعنی مرزبان حاکم و یا رئیس باشد
: و به نزدیک قشمیر رسیدند، چنگی بن سمهی
۞ که صاحب درب قشمیر بود به خدمت پیوست چو دانست که با افراط بأس و هیبت شمشیر او جز اسلام و استسلام چاره نیست . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص
409).