اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صاحب درد

نویسه گردانی: ṢAḤB DRD
صاحب درد. [ ح ِ دَ ] (ص مرکب ) دردمند. مصیبت زده . آنکه دردی دارد :
گر بود در ماتمی صد نوحه گر
آه صاحب درد را باشد اثر.

عطار.


|| آنکه جذبه و شوقی دارد :
عشق او را مرد صاحب درد باید شک مکن
کاندر این آخر زمان صدرزمان است آنچنان .

خاقانی .


عارفان درویش صاحب درد را
پادشا خوانند اگر نانیش نیست .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.