اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صاحب هنر

نویسه گردانی: ṢAḤB HNR
صاحب هنر. [ ح ِ هَُ ن َ ] (ص مرکب ) هنرمند. هنرور. دارای هنر :
بی هنر را دیدن صاحب هنر
نیش بر دل میزند چون کژدمی .

سعدی .


اگر هست مرد از هنر بهره ور
هنر خود بگوید نه صاحب هنر.

سعدی .


زبان در دهان ای خردمند چیست
کلید در گنج صاحب هنر.

سعدی .


ورجوع به هنر شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.