اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صباح

نویسه گردانی: ṢBAḤ
صباح . [ ص َ ] (اِخ ) ابن ابرهةبن صباح . وی یکی از پادشاهان حمیر است . در مجمل التواریخ و القصص آمده است : پس از ابرهه پادشاهی به صهبان بن محرث رسید، به عهد یزدجرد اثیم و بعد از وی پادشاهی با صباح بن ابرهةبن الصباح افتاد، و هر دو در یک وقت بیش از پانزده سال پادشاهی نکردند. (مجمل التواریخ و القصص ص 168). مصحح کتاب در ذیل همین صفحه نویسدکه عبارت حمزه ٔ اصفهانی در این مورد چنین است : و انهما ملکا فی زمان واحد خمسةعشر سنة. فردوسی در آغاز جنگ کیخسرو و افراسیاب در شمار سران لشکر کیخسرو از صَبّاح پادشاه یمن نام برده است و گوید :
چو صباح فرزانه شاه یمن
دگر شیردل ایرج پیلتن .

(شاهنامه ).


رجوع به فهرست ولف شود. و درشاهنامه چ بروخیم (ج 5 ص 1279) صباخ آمده است . خواندمیر گوید: ابرهةبن الصباح بقول صاحب «معارف » پس از ولیعه هفتاد و دو سال پادشاهی کرد و نسب ابرهة به روایت بعضی از نقله ٔ اخبار به کعب بن سباء الاصفر الحمیری پیوندد و او به صفت علم و دانش اتصاف داشت ، و معلوم فرمود که ملک یمن به بنی عدنان انتقال خواهد یافت لاجرم نسبت به آن قبیله انعام و احسان فراوان کرد و صباح بن ابرهة پس از فوت پدر پانزده سال کشورداری کرد. (حبیب السیر چ 1 تهران جزء دوم از ج 1 ص 95).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
صباح .[ ص َ ] (ع اِ) بام . بامداد. نقیض مساء : تو تا چو خورشید از چشم من جدا شده ای همی سیاه مسا گرددم سپید صباح . مسعودسعد.ز بس بلندی ظل زم...
صباح . [ ص َ ] (اِخ ) (دعاء...) نام دعائی است منسوب به امیرالمؤمنین علی (ع ) که در نزدشیعه خواندن آن در هر بامداد فضیلت دارد. آغاز آن : ا...
صباح . [ ص ُ ] (ع ص ) جمیل . زیبا. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). || (اِ) شعله ٔ قندیل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
صباح . [ ص ُب ْ با ] (ع ص ) مرد خوب و صاحب جمال . (منتهی الارب ).
صباح . [ ص ُ ] (اِخ ) آبی است از جبال نملی مر بنی قریط را. (معجم البلدان ).
صباح . [ ص ُ ] (اِخ ) نام بطنی چند است از قبایل عرب و بطنی است از بنی ضبة. (الانساب سمعانی ).
صباح . [ ص ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صبیح ، زیباروی : کاسات از دست سقاة صباح ، صباح به عشا و رواح به غداة پیوستند. (جهانگشای جوینی ).
صباح . [ ص َب ْ با ] (اِخ ) سمعانی گوید گمان دارم که آن نام بطنی ازسهم است . (الانساب سمعانی ). رجوع به صباحی ... شود.
صباح . [ ص َ ] (اِخ ) وی جد شیوخ کویت مشهور به آل صباح و نخستین کس از این خاندان است که به امارت رسید. صباح از مردم بنی عنیزة است . او ...
صباح . [ ص َب ْ با ] (اِخ ) وی پدر حسن پیشوای بزرگ اسماعیلیه است .
« قبلی صفحه ۱ از ۷ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.