صباح . [ ص َ ] (اِخ ) ابن خاقان اهتمی یا منقری . وی ندیم مصعب زبیر و از مشایخ مروءة و علم و ادب بود و فرزدق و جریر را بر اخطل ترجیح میداد. (التاج ذیل ص
110 از اغانی ). و در عیون الاخبار آمده است که عبدالرحمان بن ابی عبدالرحمان بن عایشة در وصف گند زیر بغل خود و نکوهش صباح سروده است :
من یکن ابطه کآباط ذاالخلَ
ق فابطای فی عدالفقاح
لی ابطان یرمیان جلیسی
بشبیه السلاح او بالسلاح
فکانی من نتن هذا و هذا
جالس بین مصعب و صباح .
(عیون الاخبار ج 4 ص 63).