اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صحابة

نویسه گردانی: ṢḤAB
صحابة. [ ص َ ب َ ] (اِخ ) یاران پیغمبر (ص ). کسانی که درک حضور پیغمبراسلام را کرده اند. و در نفایس الفنون آرد: صحابه به اعتبار سبقت اسلام و هجرت و وفور علم و فضیلت و کثرت ملازمت و روایت ، و حضور در مقامات فاضله دوازده طبقه اند. و مشهور چنان است که عدد ایشان سی هزار بود. اما ابوزراعه ٔ رازی که از اکابر تابعین است گوید که چون پیغمبر (ص )درگذشت عدد اصحاب وی که از او حدیث کرده اند یکصدوچهارده هزارتن بودند... و علما را خلاف است که صحابی کیست . محمدبن اسماعیل بخاری در صحاح آرد: هرکه رسول را دیده باشد بشرط اسلام او را صحابی خوانند، هر چند ازاو روایت نکرده باشد. و اکثر اهل حدیث و اهل اصول را رأی چنین است ، و گروهی گویند صحابی کسی است که او را با رسول (ص ) مدتی صحبت روایتی باشد. و سعیدبن مسیب گفت آن است که یکسال یا زیاده با پیغمبر (ص ) صحبت داشته و در غزوه ای یا زیاده با او بوده و نخست کسی که بدو ایمان آورد نزد بعضی ، علی علیه السلام بود. و بعضی گویند زید بود و بیشتر بر آنند که ابوبکربود و ثعلبی گفت به اجماع امت ، اول و آخر کسی (؟) که به او ایمان آورده خدیجه بود و گروهی گفتند از کودکان علی علیه السلام بود و از زنان خدیجه و از کهول ابوبکر و از موالی زید و از عبید بلال ، و آخر کس در مرگ ، ابوالطفیل عامربن وابله (صحیح : واثلة) بود که در مکه به سال صد از هجرت درگذشت و انس بن مالک در نود و سه از هجرت در بصره بمرد و از میان اصحاب ابی هریره وابن عباس و جابر و ابن عمر و انس و عایشه روایت بیشترداشتند و ابن عباس فتاوی بیشتر داشت و بعضی گفتند ابن مسعود و زیدبن ثابت و ابن عباس . و اصحابی که اسامی ایشان عبداﷲ است 120 تن اند... و در عدالت آنان خلاف است . اکثر علماء برآنند که اصل عدالت اصحاب است لقوله (ص ): خیر الناس قومی . و بعضی گویند همه بعدالت موصوف بودند تا بوقت ظهور فتنه که در آخر عهد عثمان بود،و هر چه پیش از آن نقل کرده باشند بی تعدیل مقبولست .و مذهب معتزله آن است که همه عدلند، الا آنان که با علی «ع » مقابله کردند. و گروهی گفتند روایت ایشان وقتی مقبول بودی که بعضی در بعضی طعن نکردی ، لیکن هر یکی از ایشان در دیگری طعن زد - چنانکه ابوهریره روایت کرد که : المراءة والکلب و الحمار یقطعون الصلوة. عایشة در غضب شد و گفت : لاخنقن اباهریرة، صلی النبی صلی اﷲ علیه و انا بینه و بین القبلة فی سریر واحد. و اگر صحابه همه بعدالت موصوف بودندی چون عُمر ایشان را بولایت میفرستاد، نصیحت نکردی که از پیغمبر (ص ) بسیار روایت مکنید. و نقل است که بیشتر صحابه چون روایت کردندی ، علی (ع ) ایشان را سوگند دادی . و نزد اکثر اهل حدیث تابعی کسی است که صحابه را دیده باشد و گروهی گفتند کسی است که او را با صحابی صحبت است و از اوحدیثی یا اَثَری نقل کرده باشد. و نزد بعضی تابعین پانزده طبقه اند: طبقه ٔ اعلی و آنان کسانی هستند که عشره ٔ مبشره را دریافتند چون قیس بن ابی حازم ، و ابن مُسیب . و بعضی گفتند ابن مُسیب در خلافت عمر متولد شد و ابوبکر را درک نکرد، و بعضی گویند او از عشره بجز از سعد روایت نکرد و بعد از این طبقه آنان که ده تن از اولاد صحابه را که در عهد پیغمبر(ص ) متولد شده اند دریافته اند چون محمدبن ابی بکر، و عبداﷲبن ابی طلحة. و ابی امامة اسعدبن سهل ، ابن احنف و ابوادریس خولانی ، و آنانکه زمان جاهلیت و زمان نبوت را دریافته و پیغمبر راندیده باشند مخضرمون خوانند، لانهم خضرموا ای قطعوا و حرموا عما ادرکه غیرهم ، و مُسلم آورده است که ایشان هشت نفر بودند، اما بیشترند، چه ابومسلم خولانی ، و احنف ، و عبداﷲبن ثوب از مخضرمون اند، و او به شمار نیاورده و از اکابر تابعین فقهاء سبعه همچو ابن مسیب ، وقسم بن محمد، و عروةبن الزبیر، و خارجةبن زید، و سلیمان بن یسار و عبداﷲبن عتبةبن مسعود، و ابوسلمه . و بعضی گفتند سالم بن عبداﷲ. و پیش بعضی ابوبکربن عبدالرحمن بن الحارث بن هشام . و احمد حنبل گفت : افضل التابعین ابن المسیب . فقیل له : فعلقمة و الاسود؟ فقال : هو و هما. و هم از او نقل است که گفت : لا اعلم فیهم مثل ابی عثمان الهدی . و هم از او نقل است که افضل آنان قیس است ، و ابوعثمان و علقمه و معروف و ابوعبداﷲ عثمان حنیف گفت نزد اهل مدینة افضل تابعین ابن مسیب است و نزداهل کوفه اویس و نزد مردم بصره حسن بصری . (از نفایس الفنون قسم اول ص 107 : و روضه ٔ مقدس پیغمبر (ص ) با بسیار صحابه بمدینه است . (حدود العالم ).
رسول کو و مهاجر کجا و کو انصار؟
کجا صحابه ٔ اخیار و تابع اخیر؟

ناصرخسرو.


بهر این معنی صحابه از رسول
ملتمس بودندمکر نفس غول .

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
صحابة. [ ص َ ب َ ] (ع مص )یار شدن و یاری کردن و بکسر اول خطاست [ بمعنی مصدری ] . (غیاث اللغات ). || یاری نمودن . آمیزش کردن . و مؤلف من...
صحابة. [ ص َ / ص ِب َ ] (ع اِ) ج ِ صاحب . (منتهی الارب ) (قطر المحیط).
سحابة. [ س َ ب َ ] (ع اِ) ابر. سحاب . جمع آن سحب و سحائب است . (منتهی الارب ). ابر. (دهار). یکی ابر بود. جمعِ آن سحائب است . (از اقرب الموارد)...
سحابة. [س ُ ب َ ] (ع اِ) باقی آب در چاه . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). مانده ٔ آب در غدیر. (اقرب الموارد).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.