صراء
نویسه گردانی:
ṢRʼʼ
صراء. [ ص ُرْ را ](ع اِ) ج ِ صاری . (منتهی الارب ). رجوع به صاری شود.
واژه های همانند
۱۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
نغمه سرا. [ ن َ م َ / م ِ س َ ] (نف مرکب ) آوازخوان . خواننده : من که سراینده ٔ این نوگلم باغ ترا نغمه سرا بلبلم . نظامی .تو نیز باده به چنگ ...
نوحه سرا. [ ن َ / نُو ح َ / ح ِ س َ ] (نف مرکب ) نوحه سرای . رجوع به نوحه سرای شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
قهوه سَرا. مترادفِ فارسیِ کافی شاپ، Coffee-shop.
خلوت سرا /xalvatsarā/ معنی = خلوتخانه فرهنگ فارسی عمید
ویران سرا. {سَ}. (ا. مر.). خانه خوبذ، هتل////////////////////////////////////////////////////////////////////// .
کودک سرا. [ دَ س َ ] (اِ مرکب) کودک/نوزاد/ طفل خانه. سرای خاص کودکان. اطاق یا سرا و بخش نگهداری از کودکان، اطفال، نوزدان/شیرخوارگان. مهد کودک. Nursery...
ویشه سرا. [ ش ِ س َ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان مرکزی بخش صومعه سرا از شهرستان رشت . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
فرهنگ سَرا یا فرهنگسَرا. (فرهنگ + سَرا) الف. خانۀ فرهنگ (رجوع شود به فرهنگ و سَرا)، آنچه که در زبان متداول به آن «آکادمی» («academy») نیز گویند.
ب....