صراحی گردن . [ ص ُ گ َ دَ ] (ص مرکب ) با گردنی چون گردن صراحی . گردن دراز و کشیده
: اشتر صراحی گردنا دانم چه خواهی کردنا
با پنبه بازی می کنی گردن درازی می کنی .
(منسوب به عبدالواسع جبلی ).
از صراحی گردنان دارد کسی را در نظر
شاخ گل دستی که در گلزار بالا می کند.
صائب .
رجوع به صراحی شود.