صراف خزان . [ ص َرْ را ف ِ خ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایت از خورشید است . || بادخزان . || فصل خزان . (برهان )
: گرنه صراف خزان کیسه فشان شد در باغ
چو چمن ها ز زهابش همه یکسر ذهب است
۞ .
انوری (از انجمن آرای ناصری ).
مؤلف آنندراج این بیت را به ملا منیرنسبت داده است .