صرع
نویسه گردانی:
ṢRʽ
صرع . [ ص َ / ص ِ ] (ع مص ) افکندن . (ترجمان جرجانی ) (دهار). بیوکندن . (زوزنی ). بر زمین افکندن کسی را. (منتهی الارب ). افتادن و از پای درآمدن . || شعر را مصرع گردانیدن . دو مصراع گردانیدن بیت را. دو مصراع ساختن هر بیت را. (آنندراج ). || صاحب دو در گردانیدن باب را. (منتهی الارب ). در خانه را دو طاق گردانیدن .
واژه های همانند
۱۶۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
مرثیت سرا. [ م َ ی َ س َ ] (نف مرکب ) مرثیه سرا. رجوع به مرثیه سرا شود.
مرثیه سرا. [ م َ ی َ / ی ِ س َ ] (نف مرکب ) مرثیه گوی . که در عزای کسی شعری سراید. || که در رثای اهل بیت مرثیه گوید.
مشهدی سرا. [ م َ هََ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان لنگا از قصبه ٔ تنکابن است . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استراباد رابینو ص 143).
عاریت سرا. [ ی َ س َ ] (اِ مرکب ) کنایه از دنیای فانی و عالم سفلی باشد. (برهان ) (آنندراج ) : از عافیت مپرس که کس را نداده انددر عاریت سرای ...
عثمان سرا. [ ع ُ س َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان لنگا شهرستان تنکابن ، واقع در 31 هزارگزی جنوب خاوری تنکابن و 4 هزارگزی جنوب راه شوسه ...
قلعه سرا. [ ق َ ع َ س َ ] (اِخ ) از دههای کوهسار است در مازندران . (ترجمه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص 172).
غلام سرا. [ غ ُ س َ ] (اِ مرکب ) تخفیفی است از غلام سرای . غلام خانگی . رجوع به غلام شود: کی ببره کی نبره ، غلام سرا (یا غلام سیا) پیش بب...
ویران سرا. {سَ}. (ا. مر.). خانه خوبذ، هتل////////////////////////////////////////////////////////////////////// .
[ کِ ، گِ ، سَ ]؛ به طبری «کِلاگِر سِره» می باشد و نام روستایی از توابع شهرستان فریدونکنار در استان مازندران می باشد. نام کلاگر سرا برگرفته از طایفه ک...