گفتگو درباره واژه گزارش تخلف صعب العلاج نویسه گردانی: ṢʽB ʼLʽLAJ صعب العلاج . [ ص َ بُل ْ ع ِ ] (ع ص مرکب ) ۞ دشوار درمان پذیر. بیماریی که به آسانی به نشود. مرضی که بزودی درمان نیابد و معالجه ٔ آن دشوار باشد. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه واژه معنی صعب العلاج بیماریی که درمان آن سخت و زمانبر است ولی درمان ناپذیر نیست. همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: سخت بشاز saxt beŝāz (پهلوی)***فانکو آدینات 091636... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود