اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صف

نویسه گردانی: ṢF
صف . [ ص َف ف ] (ع مص ) در صف جنگ و جز آن ایستاده کردن قوم را. (منتهی الارب ). رسته کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). || صفه ساختن زین را. (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). || گوشت در سیخ کشیدن . (منتهی الارب ). گوشت تنک باز کردن تا بریان شود. (تاج المصادر بیهقی ). || در دو شیردوشه یا زاید پی یکدیگر دوشیدن ناقه را. || گستردن مرغ هر دو بازو را. (منتهی الارب ). || مقابل دف ، آرام بودن و سکون بال گاه پریدن چنانکه در دال و کرکس و باز و جز آن از جوارح و طیور. و آن پرنده که صف آن بیش از دف آن بود حرام گوشت است . || بصف کشیدن شتران پایها را. (منتهی الارب ). || مزیت داشتن . برتر بودن . (دزی ). || خود را بجای بلند کشانیدن . (دزی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
صف . [ ص َف ف ] (ع اِ) قوم صف زده و در صف ایستاده . ج ، صُفوف . (منتهی الارب ). رسته . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (مهذب الاسماء) (السامی ). حَصی...
صف . [ ص َف ف ] (اِخ ) ضیعه ای است در معرة که سیف الدولة آن را به متنبی به اقطاع داد و او از آنجابه دمشق و از دمشق به مصر گریخت . (معجم ...
صف . [ ص َف ف ] (اِخ ) سوره ٔ شصت و یکمین از قرآن . مدنیه پس از ممتحنه و پیش از جمعه و آن چهارده آیت است . اول آن : سبح ﷲ ما فی السموات ...
صف . [ ص ُف ف ] (ع اِ) ایوان خانه و دالان . (غیاث اللغات ). رجوع به صفه شود.
صف درصف . [ ص َ دَ ص َ ] (ق مرکب ) صفها پشت سرهم . صف پس ِ صف ایستاده : طرفداران که صف در صف کشیدندز هیبت پشت پای خویش دیدند. نظامی .رجوع...
خارج صف . [ رِ ج ِ ص َ ] (ص مرکب ) اصطلاح نظامیان است و اطلاق بر سربازانی میشودکه در عملیات نظامی و مشق های سربازی شرکت نمیکنند. || مجاز...
صف اندر صف . [ ص َ اَ دَ ص َ ] (ق مرکب ) صف های پشت هم . صف از پی صف . صفاصف : فرشتگان عرش آشیان پیرامن وی صف اندر صف عاکف و واصف . (تر...
صف سر. [ ص َ س َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان رشت . 3هزارگزی باختر رشت ، هزارگزی جنوب شوسه ٔ رشت به فومن . جلگه . معتدل ...
هم صف . [ هََ ص َف ف / ص َ ] (ص مرکب ) هم ردیف . در شمارِ... . دو تن که مشمول یک حکم باشند : چو در گنبدی هم صف مردگانی ز گنبد برون آ، بقایی ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
« قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.