صفحه
نویسه گردانی:
ṢFḤH
صفحه . [ ص َ ح َ ] (اِخ )دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز. 48هزارگزی جنوب اهواز 3هزارگزی باختر راه اهواز به آبادان است . دشت . گرمسیر. دارای 60 تن سکنه . آب از چاه . محصول غلات و لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری . راه در تابستان اتومبیل رو. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
صفحهای کامپیوتری spreadsheet که امکان اجرای محاسبات روی چندین ستون و سطر از اعداد را فراهم میکند
صفحه ٔ ملساء. [ ص َ ح ِ ی ِ م َ ] (اِخ ) نزد حکما و متکلمان صفحه ای است که اجزاء مفروضه ٔ آن در وضع متساوی و متصل بود چنانکه بین این اجزا فر...
صفحه بندی کردن . [ ص َ ح َ / ح ِ ب َ ک َ دَ] (مص مرکب ) در تداول مطابع ستونهای چیده شده ٔ جدا را بیکدیگر پیوسته از آن برای چاپ صفحه ترتیب دا...
compase Rose برای اولین بار درباره Composs Rose چیزی های نوشته می شود تا فرهنگ و علم دریانوردی ایرانی در زمان مکانی که قبلا داشته رو نمای شود احتمالا ...
صفحة. [ ص َ ح َ ] (ع اِ) کناره ٔ هر چیزی . (منتهی الارب ). بر. کنار. جانب . ج ، صفحات : آتشکده شود دل سوزان نهاد مردزآن آبدارصفحه ٔ سندان گداز ت...