اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صفرا شکستن

نویسه گردانی: ṢFRʼ ŠKSTN
صفرا شکستن . [ ص َ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) اندک مایه طعام خوردن تا طعامی دیگر رسد. نَهاری . رجوع به لغت فرس اسدی و لغت نامه ٔ حاضر ذیل لغت نهاری شود. صبحانه یا زیر قلیانی خوردن . || رفتن صفرا. زائل شدن صفرا :
تا به کی سودا پزد تا چند خون دل خورد
تلخ کامی کو به یک لیموش صفرا بشکند.

باقرکاشی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.