اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صف شکستن

نویسه گردانی: ṢF ŠKSTN
صف شکستن . [ ص َ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) پراکنده کردن صف . منهزم کردن صفوف دشمنان . درهم شکستن صف :
سهل شیری دان که صفها بشکند
شیر آنست آنکه خود را بشکند.

مولوی .


رجوع به صف و صف شکن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.