اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صلا دردادن

نویسه گردانی: ṢLA DRDʼDN
صلا دردادن . [ ص َ دَ دَ ] (مص مرکب ) آواز دادن برای طعام و جز آن . طلبیدن . خواندن :
مهین بانو چو بشنید این سخن را
صلادرداد غمهای کهن را.

نظامی .


کمر بستم بعشق این داستان را
صلای عشق دردادم جهان را.

نظامی .


چو شیرین گشت شیرین تر ز جلاب
صلا درداد خسرو را که دریاب .

نظامی .


صبا برقع گشاده مادگان را
صلا درداده کارافتادگان را.

نظامی .


و گر دردهد یک صلای کرم
عزازیل گوید نصیبی برم .

سعدی .


خوان نعمت نهاده و صلای کرم درداده . (گلستان ). رجوع به صلا شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.