صلصلة
نویسه گردانی:
ṢLṢL
صلصلة. [ ص َ ص َ ل َ ] (ع اِ) باقیمانده ٔ آب در تک حوض . (منتهی الارب ). آب اندک در آبگیر ایستاده . (دهار). || بانگ لگام . (منتهی الارب ). آواز زنجیر و آهن و جرس . (غیاث اللغات ). بانگ درای . (نصاب ). بانگ زنگ . رجوع به صلصلةالجرس شود. || (مص ) بانگ کردن آهن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (دهار). || صاف شدن بانگ تندر. || بانگ و فریاد کردن . || بازگردانیدن آواز را در حلق . (منتهی الارب ). || تهدید کردن و بیم دادن کسی را. (اقرب الموارد). || کشتن مهتر لشکر را. || لاف زنی کردن در حذاقت خود. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
کهن سلسله . [ ک ُ هََ /هَُ س ِ س ِ ل َ / ل ِ ] (ص مرکب ) زندانی کهنه . (آنندراج ). آنکه مدتی دراز به زنجیر بسته باشد : بهر ضبط من مجنون که کهن...
سلسله عذار. دهخدا در فرهنگش معنی این عبارت را بیان نمی نماید، ولی در بخش سلسله چنین می نویسد:
"سلسله عذار: («عذار» به معنی موی دراز نیست که به سلسل...
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این واژه است: هیاتَر (پشتو).
سلسله واژه ای عربی و جنبان پارسی است و همتای پارسی، این واژه ی کردی است: هاندِر. *** فانکو آدینات 09163657861
ذهب در عربی بمعنای رفتن است و سلسله الذهب همآن سلسله طریق و راه است!! که منظور از ان سلسله دراویش و طریقت های عرفانی اسلامی می باشد
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
سلسله پیوند. [س ِ س ِ ل َ / ل ِ پ َی ْ / پ ِی ْ وَ ] (نف مرکب ) کسی که پیوند دهد قرابتها و نژادها را بهم . (ناظم الاطباء).
سلسله جنبان . [ س ِ س ِ ل َ / ل ِ جُم ْ ](نف مرکب ) آنکه زنجیر را جنباند. (فرهنگ فارسی معین ). سبب و وسیله و باعث و موجب . (ناظم الاطباء). محر...
سلسله جنبانی . [ س ِ س ِ ل َ / ل ِ جُم ](حامص مرکب ) عمل سلسله جنبان . (فرهنگ فارسی معین ).
رشته اجازه دستگیری و هدایت فقرا (دراویش) در سلسه جلیله نعمت الهی سلطانعلیشاهی گنابادی می باشد. در سلسله اولیا، نام اقطاب سلسله صوفیه نعمت الهی سلطانعل...