صلصلة
نویسه گردانی:
ṢLṢL
صلصلة. [ ص َ ص َ ل َ ] (ع اِ) باقیمانده ٔ آب در تک حوض . (منتهی الارب ). آب اندک در آبگیر ایستاده . (دهار). || بانگ لگام . (منتهی الارب ). آواز زنجیر و آهن و جرس . (غیاث اللغات ). بانگ درای . (نصاب ). بانگ زنگ . رجوع به صلصلةالجرس شود. || (مص ) بانگ کردن آهن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ) (دهار). || صاف شدن بانگ تندر. || بانگ و فریاد کردن . || بازگردانیدن آواز را در حلق . (منتهی الارب ). || تهدید کردن و بیم دادن کسی را. (اقرب الموارد). || کشتن مهتر لشکر را. || لاف زنی کردن در حذاقت خود. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
نگاه کنید به: «پیشدادیان و کیانیان» در همین لغتنامه
سلسله جنباندن. رجوع شود به سلسله جنبانیدن، سلسله جنبان و سلسله جنبانی.
سلسله جنبانیدن . [ س ِ س ِ ل َ / ل ِ جُم ْ دَ ] (مص مرکب ) متوسل شدن . خود را بصورت خاصی نمایاندن ، چنانکه از در مستی و یا دشمنی درآمدن : دشم...
نگاه کنید به: «پیشدادیان و کیانیان» در همین لغتنامه
هرم سلسله مراتب نیازهای مزلو یا به طور خلاصه هرم مزلو، نظریه آبراهام مزلو نظریه پرداز کلاسیک مدیریت، در مورد نیازهای اساسی انسان است. این نظریه در می...