صناء
نویسه گردانی:
ṢNAʼ
صناء. [ ص ِ ] (ع اِ) خاکستر. || چرک . || ریم . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
سانس (اوستایی)
دَئیژ (اوستایی: دَئیذیش)
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
سنا. [ س َ ] (ع اِ) روشنی کمتر از ضیا و نور. (غیاث ). روشنی . (آنندراج ) (غیاث )(ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 59) : چو چرخ مرکز جاه ترا ...
سنا. [ س َ ] (ع اِ) چوبی باشد که بدان مسواک کنند. (برهان ) (آنندراج ). || گیاهی است مسهل و بهترین آن مکی میباشد. (برهان ). نام گیاهی اس...
سنا. [ س ِ ] (فرانسوی ، اِ) ۞ مجلس سالخوردگان که اعضای آن سران روحانی و غیرروحانی ملت اند. (ایران باستان ). مجلسی که اعضای آن از بزرگان...