اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

صوأر

نویسه گردانی: ṢWʼR
صوأر. [ ص َ ءَ ] (اِخ ) آبی است کلب را بالای کوفه از جانب شام . (معجم البلدان ).
- یوم صوأر ؛ از ایام مشهور عرب است و آن آبی است که غالب بن صعصعة پدر فرزدق و سحیم بن وثیل ریاحی بر کنار آن شتران پی کردند،و آن چنان بود که غالب شتری بکشت و بر مردم قبیله بخش کرد و کاسه ای از آن سحیم را برد، سحیم در خشم شد و آن را نپذیرفت و خود شتری بکشت و غالب شتری دیگر بکشت و همچنان شتر بکشتند تا سحیم درماند؛ سپس چون سحیم بکوفه شد قوم وی او را ملامت کردند و او عذر آورد که شتران من حاضر نبود، آنگاه کس فرستاد تا صد شتر بیاوردند و بر کناسه ٔ کوفه بکشت . علی علیه السلام بفرمود این شتران برای خدا قربانی نشده و از آن مخورید. پس همچنان ببود تا وحشیان و سگان آنرا بخوردند... (معجم البلدان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۹ ثانیه
نیک سوار. [ س َ ] (ص مرکب ) فارس . سوارکار ماهر. رجوع به نیک سواری شود.
شاه سوار. [ س َ ] (اِ مرکب ) شهسوار. کسی که در سواری اسب و غیر آن ماهر است .(فرهنگ نظام ). شهسوار و فارس و راکب بزرگوار و باعظمت . (ناظم الاط...
ترک سوار. [ ت ُ س َ ] (ص مرکب ) فارس و اسب سوار. (ناظم الاطباء).
چست سوار. [ چ ُ س َ ] (ص مرکب ) چابک سوار. رجوع به چست سواری شود.
ذات سوار. [ ت ُ س ِ ] (اِخ ) زنی مجلّله و صاحب مکانت : لو ذات سوار لطمتنی .
زرده سوار. [ زَ دِ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کوهدشت است که در بخش طرهان شهرستان خرم آباد واقع است و 120 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی...
زرده سوار. [ زَ دِ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاکاوند که در بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع است و 330 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
سام سوار. [ م ِ س َ ] (اِخ ) نام پهلوانی پدر دستان و جد رستم . (آنندراج ) : بسکه در اصطبلش آمد تاخت اسب خویش رادر تلاش منصب میرآخوری سام ...
سرخ سوار. [ س ُ س َ ] (اِ مرکب ) سوار قرمزپوش . سواری که لباس او سرخ باشد. || کنایه از جگر است و آن ازجمله آلات اندرونی انسان و حیوانات ...
دامن سوار. [ م َ س َ ] (ص مرکب ) سوار بر دامن . کنایه است از طفلی که دامن قبا و جامه از میان دو پای خود برآورد و خود را سوار پندارد و بازی کن...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.